باورهای سمی از کجا ریشه می گیرن !
باورهای سمی تو زندگی همه ی ما جریان دارن ! الان بهتون میگم کجاها هستن ! ما در زندگی روزمره مون با کلی آدم سر و کار داریم . هر کدوم از این آدم ها, داستان زندگی خودشون رو دارند . بعضی ها خوشحال و شاد هستن , به دلایل مختلف مثلا شاید وام بانکی برنده شده باشه ! یا فرزندش دانشگاه قبول شده باشه و خلاصه به هر دلیلی امکان داره آدم ها شاد باشن .
گاهی اوقات هم آدم های دور و برمون رو غمگین و افسرده می بینیم ! امکان داره عزیزی رو از دست داده باشه . یا اینکه مجبور به جدایی از فرد مورد علاقه ش شده باشه و و و و خیلی اتفاق های دیگه که باعث افسردگی آدم ها میشه !
بعضیا هم بی دلیل یا بادلیل اخم هاشون تو همه ! انگار عالم و آدم بهش بدهکارن ! با همه سر دعوا داره نمی شه بهش چیزی گفت ! این آدمها هم اتفاقای زیادی براشون افتاده که نقاب عصبی بودن و پرخاشگر بودن رو به چهره شون زدن ! یعنی همین جوری نرفتن تو قالب اژدها ! کلی مقاومت کردن اما آخر سر چاره ای جز اژدها شدن پیدا نکردن !
خلاصه اینکه آدم های اطرافمون هرکدوم ی تیپ رفتاری دارن . هر کدوم دنیای پیچیده ی خودشون رو دارن . هر کدوم باور ها و ذهنیت های خودشون رو دارند .
ولی اصل صحبت اینجاست که چرا پس با هم فرق دارن ! چون طرز تفکرشون متفاوته ! یکی باورها و ذهنیت های مثبت و سالم داره ! یکی باورهای سمی و ناسالم ! و جالبه بهتون بگم که اغلب ما از داشتن افکار غلط و سمی رنج می بریم ! اونایی که تفکر درست و سالم دارند , در اقلیت هستن !
حالا من یه چندتا از این باور ها رو براتون می شمرم .شما ببنید که آیا سالم فکر می کنید یا ذهنتون اسیر افکار مسموم هست !
افکار سمی را بشناسید .
یکی از باورهای سمی این هست که “همه باید منو دوست داشته باشن ” .
آقا یا خانوم عزیز , ی سوال : چرا همه باید منو دوس داشته باشن ! مگه نه اینکه ادمها با هم فرق دارن و ما قرار نیست شبیه هم باشیم ! مگه نه اینکه هرکسی آزاد هست طرز تفکر و سبک شخصی خودش رو داشته باشه و تا وقتی که این امر مشکل زا نباشه , مختاره ! خب چرا آزادی سبک زندگی دیگران باید برای ما مهم باشه که در نتیجه اونو قضاوت کنیم که آیا خوبه یا بد ! آیا دوسش داشته باشیم یا نه ! خب پس همون قد که همه نباید منو دوس داشته باشن , منم می تونم همه رو دوس نداشته باشم !
دومین فکر سمی این هست که “من نباید تو کارهای مهم شکست بخورم ! اگه شکست یخورم , تحملش رو ندارم !”
خب مگه از قدیم نگفتن شکست پلی هست برای رسیدن به پیروزی ! ما انسان هستیم و انسان ها طبیعتا به همه چی آگاهی ندارند ! شاید گاهی پیش بیاد که تمام مقدمات رو خوب چیده باشید یا همه ی کار های لازم رو انجام داده باشید ولی سربزنگاه نتونید اونجوری که باید وشاید کارتون رو درست انجام بدید ! یا اصلا ممکنه کارهاتون رو هم درست انجام داده باشید ولی به اون نتیجه ی دلخواه تون نرسید ! شکست خوردن دلیل بر ناتوانی ما نیست ! ناتوان کسی هست که وقتی شکست خورد , وقتی زمین خورد ! دیگه از جاش بلند نشه و هیچ اقدمی نکنه !پس شکست خوردن دلیل بر ایستادن و توقف نیست ! وقتی شکست می خوریم , بهتره با تمام توان مون بلند شیم و دنبال کم کاری یا کژکاری مون باشیم و دوباره از نو شروع کنیم .
فکر سمی سوم این هست که “اشخاص و موضوعات یاید همون طور که من می خوام باشن !”
بهتره بپذیریم که چنین چیزی غیر ممکنه ! دقت کنید چی گفتم ! بپذیریم ! قانون پذیرش یکی از بهترین سلاح هایی هست که ما تو زندگی میتونیم دستمون بگیریم و ازش بهره ببریم ! با پذیرش بیشتر , استرس مون میاد پایین ! افسردگی مون کمتر میشه ! پرخاشگری مون کنترل میشه ! وسواس فکری کمتری داریم ! خلاصه خیلی از مشکلاتمون حل میشه ! بپذیریم که ما فقط خودمون و اموری که به خودمون مربوط هست رو می تونیم تغییر بدیم یا روشون تاثیر بذاریم ! نه چیزای دیگه یا ادمهای دیگه ! حتی همسرمون , حتی فرزندمون که به سن جوانی یا نوجوانی رسیده !
چهارمین باور سمی که غلط اندر غلط هست , اینه که ” اگه من دوست داشتنی نیستم , تو انجام دادن کارهام شکست می خورم و ادم ها و شرایط طبق سلیقه ی من نیستن , دیگران مقصر هستند !”
اول یهتره بهتون بگم که تو کترها سعی کنید دنبال مقصر نگردید! وقتی اتفاقی پیش میاد یا شرایط خاص رخ میده , یک سری حوادث و اتفاقات قبلش رخ داده و ی سری هم دی پی اون اتفاق پیش خواهند اومد که تقریبا دست کسی نیست ! راحت بهتون بگم , تو نتایج غلط دنبال مقصر نگردید . دنبال دلیل بلشید چون هرکسی سعی کرده بهترین کارش رو انجام بده ولی نتیجه اونی نشده که میخواستید ! شاید این وسط کسی هم بوده که کم کاری کرده , اما اون مورد هم دلیلی داشته که باید پیگیری بشه !با مقصر جلوه دادن خودتون یا دیگران , هیچ گرهی باز نخواهد شد ! پس دنبال مقصر نباشید , دنبال دلیل باشید .
نکته ی دیگه ای که بهاره مد نظرمون باشه , این هست که مسئولیت کارها رو خودمون به گردن بگیریم ! با به هر حال ما بیشتر خودمون رو می تونیم تغییر بدیم و تربیت کنیم تا دیگران رو ! اگر دوست داشتنی نیستیم و مورد قضاوت قرار می گیریم , بهتره به خودمون برگردیم و بدونیم که قضاوت دیگران خیلی مهم نیست ! اگر توکارها شکست می خوریم یا ترس از شکست خوردن داریم , بهتره دنبال دلیل این موارد باشیم تا شونه خالی کردن از بار مسئولیت ! اگر دور و بری هامون , به دلخواه ما نیستن , یا نگاهمون رو بهشون تغییر بدیمم و بپذیریمشون یا رهاشون کنیم ! دنبال مقصر گشتن و گردن دیگری انداختن , فقط حالت منفعل بودن ما رو تقویت می کنه . پس منفعل نباشیم .